نوشته شده توسط : بکلینک|بک لینک
تاریخ انتشار : دو شنبه 23 اسفند 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بکلینک|بک لینک
 

 

ورود کاربران
خرید بک لینک


:: بازدید از این مطلب : 112
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 23 اسفند 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

بیوگرافی استاد محمود فرشچیان

مجموعه : بیوگرافی بازیگران ایرانی و خارجی سایت تفریحی و سرگرمی

بیوگرافی استاد محمود فرشچیان

بیوگرافی استاد محمود فرشچیان

استاد محمود فرشچیان نیازی به معرفی ندارد . این استاد زبردست نقاش دوران فعلی , تابلوهای بسیار معروفی دارد که هرکدام از ما آنها را بارها دیده ایم .

محمود فرشچیان
زاده : ۴ بهمن ۱۳۰۸ شمسی اصفهان
ملیت: ایرانی
شناخته‌شده برای: نگارگری
سبک : مینیاتور

استاد محمود فرشچيان در سال ۱۳۰۸ در شهر هنرپرور اصفهان ديده به جهان گشود. پدرش كه مردي هنردوست بود با توجه به اشتياق فرزند به هنر نقاشي او را به كارگاه استاد حاج «ميرزاآقا امامي» رهنمون كرد. وي سپس در هنرستان هنرهاي زيباي اصفهان از استاد «عيسي بهادري» تعليم گرفت.

پس از پايان اين دوره به اروپا رفت و چند سالي در آنجا به مطالعه و بررسي آثار نقاشان برجسته غرب همت گماشت و در نتيجه همين مطالعات بود كه به رهيافتي تازه از هنر نقاشان با معيارهاي جهاني رسيد.

پس از بازگشت به ايران كار خود را در اداره كل هنرهاي زيباي تهران آغاز كرد و پس از مدتي به مديريت اداره هنرهاي ملي و استادي دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران برگزيده شد. در اين ميان با كار و كوشش مداوم و خلق آثار شگفت‌انگيز، آوازه هنري او در ايران و در فراسوی مرزها گسترش يافت.

بیوگرافی استاد محمود فرشچیان

تابلو عصر عاشورا اثر استاد فرشچیان

استاد فرشچيان در حيطه نقاشي ايراني به وجود آورنده سبك و مكتب خاصي است كه در عين توجه به اصالت مباني سنتي اين هنر، با ابداع شيوه‌هاي نو، قابليت و كارايي نقاشي ايراني را افزايش داده است. او اين هنر را غنا بخشيد و از حالت الزامي يك پديده متكي به شعر و ادبيات رها ساخت و رسالت و ارزشي در حد ساير هنرها در نقاشي ايراني پديد آورد.

نقاشي‌هاي استاد آميزه دلپذيري از اصالت و نوآوري است. وي با خطوط روان و تركيب‌بندي‌هاي ظريف و مدور، راز و رمزها و اشارات دروني نهفته را در آثار خود به وجود مي‌آورد. در همين حال با نوآوري در گزينش موضوع و پرداخت اثر به گستره‌اي فراتر از قالب‌هاي مرسوم مي‌رسد. رنگ‌هاي تابناك و مواجي كه در آثار استاد ديده مي‌شود، آيتي است از ابتكار كه افسانه‌اي به نظر مي‌رسد.

آثار استاد فرشچيان در بيش از صدها نمايشگاه فردي و جمعي در ايران و ساير كشورها برپا گشته و با استقبال بسيار زيادي روبه‌رو شده است. برگزاري نمايشگاه‌هاي پي‌درپي معرف شهرت ايشان در پهنه جهاني است؛ به گونه‌اي كه موزه‌ها و كتابخانه‌ها و مجموعه‌داران شخصي و عاشقان هنر به داشتن قطعه‌اي از آثار او مباهات مي‌كنند.

با تأسيس موزه فرشچيان در مجموعه فرهنگي-تاريخي سعدآباد، سازمان ميراث فرهنگي كشور بر آن شد تا فرصتي براي عموم هموطنان عزيز و هنردوستان جهان فراهم آورد تا از آثار اين هنرمند بزرگ در يك مجموعه زيبا بازديد به عمل آورند. در اين موزه بالغ بر هفتاد اثر از آثار استاد گردآوري شده است.

همچنين طراحي‌هاي ضريح مطهر و منور حضرت اباعبدالله(ع) و ثامن‌الائمه حضرت رضا(ع) به قلم ماندگار و با كفايت استاد فرشچيان صورت گرفته است كه اين نقوش زرين، يادماني است خجسته در تاريخ فرهنگ و هنر ايران كه استاد به صورت افتخاري انجام داده و به اين توفيق، مفتخر است.

بیوگرافی استاد محمود فرشچیان

محمود فرشچیان نقاش بزرگ ایران است

برخی از افتخارات استاد فرشچیان:
• انضمام نام وی در فهرست روشنفکران قرن بیست و یکم
• نشان درجه یک هنر
• تندیس طلایی اسکار ایتالیا
• نشان هنر نخل طلایی ایتالیا
• تندیس طلایی اروپایی هنر، ایتالیا
• دیپلم آکادمیک اروپا، آکادمی اروپا، ایتالیا
• دیپلم لیاقت دانشگاه هنر، ایتالیا
• مدال طلای آکادمی هنر و کار، ایتالیا
• جایزهٔ اول وزارت فرهنگ و هنر، ایران
• مدال طلای جشنوارهٔ بین‌المللی هنر، بلژیک
• مدال طلای هنر نظامی، ایران

بیوگرافی استاد محمود فرشچیان

آثار زیبای استاد محمود فرشچیان

برخی آثار استاد فرشچیان:
«ضامن آهو»: طرحی از شمایل امام رضا
«پنجمین روز آفرینش»: در این تابلو همهٔ مخلوقات زمینی و آسمانی به ستایش پروردگار مشغول‌اند.
«عصر عاشورا»: فرشچیان در مورد نحوه طراحی این اثر می‌گوید:

«سه سال پیش از انقلاب روز عاشورا مادرم مرا نصیحت کرد و گفت: به روضه گوش کن تا چند کلمه حرف حساب بشنوی؛ و من با ایشان گفتم: من اول در اتاقم کاری دارم بعد خواهم رفت. حال عجیبی به من دست داد. وارد اتاق شدم، قلم را برداشتم و تابلوی عصر عاشورا را شروع کردم. قلم را که برداشتم تابلویی شد که الآن هست بدون هیچ تغییری». این اثر توسط او به موزه آستان قدس رضوی اهدا شد.

طراحی پنجمین ضریح حرم امام رضا
آخرین تابلوی او «ستایش» است که به گفته وی این تابلو برداشتی از مفهوم آیه ‘یسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ’ است.

آخرین و پنجمین جلد از کتاب آثار محمود فرشچیان شامل تازه‌ترین آثار این هنرمند از سوی انتشارات گویا شامل ۱۵۰ اثر نگارگری و طراحی از تازه‌ترین آثار محمود فرشچیان در ۲۵۸ صفحه رنگی با کاغذ گلاسه در سال ۱۳۸۷ منتشر شده است.

ناصر میرباقری ناشر این کتاب دربارهٔ ویژگی‌های این کتاب گفته‌است که این کتاب در قطع رحلی سلطانی در ۸ رنگ، در جلدهای مختلف چرمی، گالینکور با قاب مخصوص به خود روانه بازار شده که برای اولین بار در کتاب‌های آثار فرشچیان از رنگ متالیک نیز استفاده شده است

آثار آسمان چهارم و شام غریبان استاد محمود فرشچیان روز یکشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۴ در مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد رونمایی شد.

طرح ضریح جدید مقبره حسین بن علی در کربلا آخرین اثر مذهبی هنری فرشچیان است که با مهارت استادان طلاکار و نقره کار ایران به اجرا درآمده و در سال ۹۱ در قم رونمایی وسپس به کشور عراق منتقل شد .

بیوگرافی استاد محمود فرشچیان

مينياتور هاي حيرت انگيز استاد محمود فرشچيان

بیوگرافی استاد محمود فرشچیان

اثار استاد محمود فرشچیان

منبع: پارس ناز


موارد مرتبط



:: بازدید از این مطلب : 217
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 23 بهمن 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

آموزش درست کردن ژله های رولی خوش طعم

آموزش درست کردن ژله های رولی خوش طعم

آموزش درست کردن ژله های رولی خوش طعم

مجموعه : آموزش آشپزی

آموزش درست کردن ژله های رولی خوش طعم

آموزش درست کردن ژله های رولی خوش طعم

ژله های رولی خوشمزه را می توانید در خانه درست کنید و در مهمانی ها و برای کودکان آن را سرو نمایید و کاملا از خوردن آن لذت ببرید.گاهی بعضی دسرها و مخصوصا ژله ها را میبینید و با خودتان فکر می کنید که درست کردن این ها خیلی باید سخت باشد و شما از پس آن برنمی آیید. اما باید به شما بگوییم که اینطور نیست. در این مطلب طرز تهیه ژله رولی را به شما آموزش می دهیم که در نگاه اول فکر می کنید درست کردن آن خیلی سخت است.

مواد لازم:

ژله با طعم دلخواه یک بسته
بستنی وانیلی دو سوم پیمانه
آب جوش یک پیمانه

طرزتهیه:

۱٫ برای تهیه این ژله خوشمزه ابتدا یک بسته پودر ژله را با یک لیوان آب جوش مخلوط نمایید و آن را به روش بن ماری (حرارت غیر مستقیم) کاملا حل نمایید. بعد از اطمنان از حل شدن کامل پودر ژله در آب جوش، بستنی را از فریزر خارج نموده و به مخلوط آب جوش و ژله اضافه نمایید و صبر کنید تا بستنی حل شود.

۲٫ می توانید گاهی آن را به آرامی هم بزنید اما نیازی نیست برای مخلوط نمودن آن تلاشی کنید و بهتر است بستنی به آرامی باز شود.

۳٫ در این مرحله از تهیه ژله رولی ظرفی با ابعاد ۲۰ در ۳۰ انتخاب نمایید و تمام سطح آن را سلفون بکشید و بعد ژله را به آرامی داخل آن بریزید و ابعد از گذشت ۴۵ دقیقه ژله را از یخچال خارج نموده و سطح آن را برش های دو سانتیمتری بزنید. بهتر است برای این کار از چاقوی تیز و خیس استفاده نمایید.ز هم زدن آن خودداری نمایید.

۴٫ ظرف حاوی ژله را در یخچال قبعد از ایجاد برش های موازی و منظم، شروع به رول کردن ژله می کنیم و آن را به آرامی می پیچیم. و در ظرفی جداگانه می چینیم. در مرحله آخر از طرز تهیه ژله رولی آن را بعد از رول کردن به مدت یک یا دوساعت در یخچال قرار می دهیم تا کاملا منسجم شود.رار دهید.

منبع: پارس ناز


موارد مرتبط



:: بازدید از این مطلب : 82
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 23 بهمن 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

کنسل شدن یک مهمانی اسکار به خاطر اصغر فرهادی

کنسل شدن یک مهمانی اسکار به خاطر اصغر فرهادی

کنسل شدن یک مهمانی اسکار به خاطر اصغر فرهادی

مجموعه : اخبار سینما

کنسل شدن یک مهمانی اسکار به خاطر اصغر فرهادی

کنسل شدن یک مهمانی اسکار به خاطر اصغر فرهادی

جلوگیری از ورود مسمانان ۷ کشور به آمریکا این روزها جنجال بسیار زیادی به پا کرده است به گونه ای که کمپین های مختلفی حمایت خود از مسلمانان این کشور را اعلام نموده اند.آژانس سینمایی United Talent Agency اعلام کرد به نشانه حمایت از اصغر فرهادی و اعتراض به تفکر جلوگیری از ورود مسافران و مهاجران به آمریکا، مهمانی اسکار خود را که هر سال برگزار می‌شود کنسل کرده و هزینه آن را که ۲۵۰ هزار دلار است به پناهجویان کمک خواهد کرد.

این آژانس سینمایی اعلام کرده: “همان‌طور که همه می‌دانند، اصغر فرهادی برای فیلم فوق‌العاده‌اش، فروشنده، مجددا نامزد دریافت اسکار شده است.
کنسل شدن یک مهمانی اسکار به خاطر اصغر فرهادی

اما او برای شرکت در مراسم اسکار از تهران به لس‌آنجلس نخواهد آمد به دلیل قانونی که اخیرا برای جلوگیری از ورود شهروندان هفت کشور مسلمان وضع شد. در نتیجه این وضعیت (که متوجه همه ماست، نه تنها فرهادی)، ما معتقدیم این زمانی است که کنار هم ایستادن و آگاهی ما را لازم دارد.”

این آژانس سینمایی در ادامه از تصمیمش برای اختصاص دادن هزینه مهمانی امسال به “پناهجویانی که برای زندگی‌شان می‌جنگند” خبر داده و گفته است: “وقتی ترس و جداسازی آدم‌ها جای مهمی را در بین اعضای جامعه به خود اختصاص می‌دهد، هنرمندان جزو اولین افرادی هستند که تاثیر این اتفاق منفی را احساس می‌کنند.”

این آژانس از راه‌اندازی کمپینی خبر داده که باقی هنرمندان می‌توانند برای پیوستن به این حرکت به آن ملحق شوند.

منبع: پارس ناز


مطالب مرتبط



:: بازدید از این مطلب : 124
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 23 بهمن 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

مصاحبه با مازیار میری سازنده فیلم سارا و آیدا

مصاحبه با مازیار میری سازنده فیلم سارا و آیدا

مصاحبه با مازیار میری سازنده فیلم سارا و آیدا

مجموعه : اخبار سینما

مصاحبه با مازیار میری سازنده فیلم سارا و آیدا

مصاحبه با مازیار میری سازنده فیلم سارا و آیدا

مازیار میری کارگردان نام آشنای سینمای ایران امسال در جشنواره فیلم فجر با اثر سارا و آیدا حضور داشت که نظر بسیاری را به سمت خود جلب نمود.«سارا و آيدا» هفتمين اثر سينمايي كارگرداني است كه از سال ٧٩ سينما را تجربه كرده است. او در حضور ١٦ ساله خود در اين عرصه، نشان داده شتابي براي ساخت فيلم ندارد و به گفته خودش تا زماني كه موضوعي درونش ته‌نشين نشود، سراغ ساخت آن نمي‌رود.

سينماي ميري اجتماعي است اما او تنها به طرح مسائل اجتماعي بسنده نمي‌كند. برخلاف بسياري از آثار سينماي ايران، ميري به پرورش قهرمان در فيلم‌هايش علاقه‌مند است و در جامعه‌اي كه اخلاق رو به زوال مي‌رود، به مصاديق اخلاقي پايبند مي‌ماند.

«سارا و آيدا» داستان رفاقتي است كه در برهه‌اي رو‌به سراشيبي مي‌رود، اما آرمان‌گرايي و مدينه فاضله كارگردان در پايان فيلم جاني دوباره مي‌گيرد. گفت‌وگو با مازيار ميري به بهانه حضور و نمايش فيلمش در جشنواره سي و پنجم فجر، تنها درباره «سارا و آيدا» نبود، او بعد از گذشت چهار سال از بازگشايي خانه سينما، همچنان از دوران هشت‌ساله دولت نهم و دهم دلچركين است، دوراني كه به تعبير اين كارگردان بر سينماي ايران نيز سايه انداخت.

مصاحبه با مازیار میری سازنده فیلم سارا و آیدا

خيلي با فاصله فيلم مي‌سازيد، دليلش چيست؟ فيلمنامه خوب كمتر به دست‌تان مي‌رسد يا اينكه مي‌خواهيد موضوعي در شما ته‌نشين شود و بعد آن را بسازيد؟

هميشه گفته‌ام علاقه‌مند نيستم صنعتگر شوم يعني هر فيلمنامه‌اي كه ارايه شود، بسازم. بايد موضوعي را پيدا و از آن خود كنم، آن را تجزيه و تحليل كنم. به همين دليل گاهي بعد از يك سال و اندي مي‌بينم آن موضوع خاص، موضوعي كه فكر مي‌كردم، نيست. يا كهنه شده يا ديگران درباره‌اش صحبت كرده‌اند

يا فيلم‌هاي بهتري درباره آن ساخته‌اند. بنابراين بايد آن موضوع كاملا از آن من شود. به همين دليل است كه درباره يك طرح، موضوع يا اتفاق خاص، با دوستان فيلمنامه‌نويس صحبت مي‌كنم و نظرات آنان را جويا مي‌شوم. همانطور كه پيش از اين فكر كردم بايد درباره قضاوت يا پنهان‌كاري فيلم بسازم.

الان هم مدتي بود كه فكر مي‌كردم ما تا چه اندازه پاي كارهايي كه انجام مي‌دهيم، مي‌ايستيم و رفاقت‌ در زندگي‌مان چه نقشي دارد. به نظرم آمد مدت‌ها است كه همه ما اعم از مردم، مسوولان، مديران كشور و… پاي كارهايي كه انجام مي‌دهيم و بايد بابتش خسارت پرداخت كنيم، نمي‌ايستيم و از آنها رد مي‌شويم. بنابراين در مقاطعي ممكن است براي ساخت فيلم زود به نتيجه برسم كه البته زود براي من به معناي يكي دو سال است، ولي اين‌بار چهار سال طول كشيد.

شما با امير عربي رابطه خوبي داريد و با هم كار مي‌كنيد. طرح فيلمنامه متعلق به او بود يا خود شما ؟

از امير خواسته بودم طرح‌هاي مختلفي را كه دارد، بنويسد. مي‌خواستم ببينم دغدغه‌هايي كه خود من دارم در كدام يك از آنها شكل مي‌گيرد. به جز امير از يكي ديگر از دوستان فيلمنامه‌نويسم هم خواسته بودم درباره اين موضوع بنويسد. تا اينكه امير عربي برايم طرحي سه چهار صفحه‌اي آورد كه فكر كردم هماني است

كه مي‌توان درباره آن فكر كرد و همان دغدغه‌اي را مطرح مي‌كند كه مدت‌ها دارم. از زماني كه امير طرح را فرستاد تا زماني كه پروسه ساخت شكل گرفت، حدود يك سال زمان برد.يعني دوباره روي طرح كار و درباره آن گفت‌وگو كرديم. همايون اسعديان به ما اضافه شد. هر سه درباره موضوع گپ مي‌زديم و امير مي‌نوشت. خوشبختانه او خيلي روحيه كار گروهي را دارد و همين كار گروهي را خيلي خوب و به نحو احسن به اتمام مي‌رساند. طرح متعلق به اوست.

كار گروهي در سينماي ما خيلي معنا ندارد. نهايتش اين است كه معمولا زور كسي كه قدرت بيشتري دارد و مي‌تواند سرمايه‌ بيشتري هم جذب كند، مي‌چربد. در اين فيلم چنين اتفاقي نيفتاد

خير. چون واقعا نويسنده فيلمنامه امير عربي بود اما سعي مي‌كرديم گفت‌وگو كنيم، بخشي از موضوع را به چالش بكشيم. درباره ايده‌ها و پيشنهادهايي كه من و همايون داشتيم، حرف بزنيم و امير را در وادي فكر كردن بيشتر و چالش با خودش بيندازيم تا به نسخه بهتري برسد. اصولا سينما كار گروهي است. هرگز نمي‌توانيد بگوييد يك فيلم فقط متعلق به كارگردان است يا فيلنامه‌نويس و بازيگر و…

هر چقدر افراد درست سر جاي‌شان بايستند، فيلم فضاي بهتري پيدا خواهد كرد. هر چقدر هم همه اعضاي گروه، موضوع و طرحي را كه شما مطرح مي‌كنيد، مال خود كنند و دغدغه خودشان شود، طرح بهتري شكل مي‌گيرد. اصولا ما در كشورمان كار گروهي نمي‌كنيم. در ورزش‌مان هم تيم‌هاي گروهي‌مان مانند فوتبال و بسكتبال كمتر نتيجه مي‌گيرند.

در عوض در ورزش‌هاي انفرادي مانند كشتي، تكواندو و… موفق‌تر هستيم. در اقتصاد هم‌چنين هستيم و متاسفانه در كارهاي گروهي شكست مي‌خوريم.

فكر مي‌كنيد ريشه اين انحصارطلبي و تماميت‌خواهي در چيست؟ چرا هميشه مي‌خواهيم خودمان را مطرح كنيم؟

شايد اين روحيه از عادات يا سابقه‌مان مي‌آيد، انگار هميشه بايد به تنهايي كارهايي را انجام دهيم و طاقت شكل‌گيري گروه را نداريم. حتي در فعاليت‌هاي علمي هم كارهاي گروهي شكل نمي‌گيرد. تجارت‌هاي‌مان هم وقتي پاي شركا به ميان آيد، شكل نمي‌گيرد. در رفاقت‌هاي‌مان هم‌چنين است. واقعا يكي از موضوعاتي كه در «سارا و آيدا» برايم مهم بود،

ايستادن پاي رفاقت بود. اينكه تا آخر پاي يكديگر بايستيم. معمولا در كشور ما اين اتفاق كمتر مي‌افتد. وقتي هم كه شاهد رفاقت ديرينه دو نفر هستيم، به آن رفاقت حسادت و سعي مي‌كنيم انگ‌هايي به آنان بزنيم. اين وضعيت در همه جا هست.

در سال‌هاي اخير يكسري مصاديق اخلاقي در فيلم‌هاي ما خيلي مهم و برجسته شده است. اين نياز جامعه است يا سينماگران ما متوجه شده‌اند جامعه در اين زمينه دچار ضعف است و به سراغ آن رفته‌اند؟

به نظرم هر دو اينها. دو راه براي شرايط جامعه امروز ما وجود دارد؛ يكي اينكه هر چه را وجود دارد، ثبت كني و مدام نشان دهي چقدر جامعه دچار پاشيدگي اخلاقي شده و راه‌حلي هم نشان ندهي. ديگر اينكه در ميان اين اتفاقات بد و پاشيدگي اخلاقي، روزنه‌هايي نشان دهي و بگويي مي‌تواند اينگونه هم باشد. من به شكل دوم علاقه‌مندم يعني هرچند قبول و باور دارم

كه يك پاشيدگي اخلاقي وجود دارد، اما روزنه‌هايي هم در آن هست كه مي‌توان به كمك آن اتفاقات خوب را پيدا كرد و حداقل با جادوي سينما خيال كرد كه اين اتفاقات ممكن است رخ دهد.

تاثير سينما بر مخاطب كوتاه‌مدت است يا بلندمدت است ؟ ممكن است اين طرح مصاديق اخلاقي در حد تلنگر باشد، چطور مي‌شود اين تاثير را بلندمدت كرد؟

تاثيرش مي‌تواند از يك لحظه باشد يا در حد يك تلنگر اما معتقدم با ادامه و تكرار اين موضوع، مي‌توانيم اين تاثيرگذاري را بيشتر كنيم. مدت‌هاست مدام نشان مي‌دهيم جامعه بي‌اخلاق شده و آرمان‌هايش را از دست داده است. جامعه ما دچار بحران‌هاي سياسي فرهنگي و اقتصادي شده و… نشان دادن اينها كمي مخاطب را پس مي‌زند

با اين حال معتقدم عده‌اي مي‌توانند همچنان اين كار را انجام و اين وضعيت را نشان دهند. من هرگز به كساني كه صرفا اين را نشان مي‌دهند، خرده نخواهم گرفت و به آنان انگ سياه نمايي نخواهم زد اما مدل من چنين نيست. بلكه معتقدم با همه اين اتفاقات، روزنه‌هاي اميدي وجود دارد و كم‌كم به هم وصل و بزرگ‌تر مي‌شود.

ديده‌ايم در بدترين شرايط و بدترين وضعيت بي‌اخلاقي اين شهر، آدم‌ها كنار دست هم قرار گرفته‌اند و آرماني بزرگ را ساخته‌اند. چون در وجود و ژن ما چنين چيزي هست. اگر شرايط جامعه ما به شكل و سمتي برود كه كمي آرامش پيدا كنيم و آيينه‌هاي اخلاق را رو به روي خود ببينيم، شرايط‌مان متفاوت مي‌شود. ما تجربه كار در يك دولت فرهنگي را داشته‌ايم و به نظرم در آن دوره نوع رفتارها، برخورد و حتي رانندگي‌مان تغيير زيادي كرده است.

كسي مي‌پرسيد چرا موضوع بستن كمربند ايمني اينقدر زود نهادينه شد؟ كه در پاسخ به او گفتم جداي از تبليغات اين موضوع، گويي اين طرح در دوره‌اي درست و در دولتي فرهنگي شكل گرفت.درست است دوراني بد و ناخوش‌آيند را گذرانديم. دوراني كه انگار بي‌اخلاقي و تقلب براي هر كس به يك آرمان تبديل شد و انگار باز هم دارد شكل مي‌گيرد.

به نظرم تاثير سينما از لحظه لحظه تا كمي نهادينه شدن روزانه مي‌تواند رخ دهد. اما آدم‌ها اصولا فراموشكار هستند و اگر مدام اين موضوعات را به آنان نشان ندهيم، ممكن است فراموش كنند.

مصاحبه با مازیار میری سازنده فیلم سارا و آیدا

فكر نمي‌كنيد قدري ايده‌آل‌گرايي است كه بين اين همه آدم، شخصيتي وجود داشته باشد كه به يك‌سري مسائل و رفاقتش پايبند باشد ؟ چون در اين موقعيت بايد خودمان را جاي شخصيت فيلم بگذاريم و ممكن است هركسي جاي او قرار بگيرد، رفتار عكس او را از خود نشان دهد. چه بايد كرد كه تصميم او واقعي و باورپذير به نظر برسد

براي من هم اين موضوع مطرح بود كه فكر كنيم اگر من جاي او بودم، اين كار را نمي‌كردم. اما كمي كه فكر كنيم، مي‌بينيم شايد هم اين‌گونه نباشد. من به اين فكر كردم كه بگذاريم اين «شايد»ها كمي بيشتر شود. اصولا علاقه‌مندم مدام درباره اين اخلاق، بحث و صحبت شود. از گفتن نوميدي‌ها كمي خسته‌ام چون با آن تكرارها اتفاقي نمي‌افتد.

بايد كمي هم درباره اميدها حرف بزنيم. حتي در «سعادت آباد» هم سعي كردم در بدترين شرايط آن خانه و اتفاقاتش نشان دهم كه هنوز كسي هست كه گل خانه را آب ‌دهد. بالاخره آن زندگي ادامه پيدا مي‌كند و ما مي‌توانيم چارچوب‌هاي خودمان را شكل ديگري بدهيم. من هر دو پايان را داشتم و هر دو را هم فيلمبرداري كردم

اما فكر مي‌كردم حتما مردم با اينكه ممكن است خودشان طور ديگري رفتار كنند، اما اين پايان را بيشتر دوست خواهند داشت و از آن لذت خواهند برد و دل‌شان مي‌خواهد تخيل كنند كه بالاخره يك «سارا»يي هم در جامعه وجود دارد. به همين دليل است كه در سينماي ما قهرمان شكل مي‌گيرد، در دوره‌اي مي‌ميرد و ما دوباره سعي مي‌كنيم پيدايش كنيم.

به نظرم قهرمان‌ها دست‌يافتني هستند اگر كمي براي‌شان تلاش كنيم. مردم فكر مي‌كنند كه ديدن قهرمان روي پرده سينما براي‌شان جذاب‌تر است تا اينكه واقعيت خودشان را ببينند. به نظرم گذاشتن آينه رو به روي خودمان، حال‌مان را بد مي‌كند. بنابراين هر دو پايان را هم داشتم و با چندين نفر هم مشورت كردم اما ديدم درست است كه آدم‌ها مي‌گويند آن پايان واقعي‌تر است، اما همان پايان حال‌شان را بدتر مي‌كند.

به نظرتان كدام پايان سينمايي‌تر است؟

بستگي دارد راوي و سازنده آن فيلم چه كسي باشد. وقتي من مي‌سازم، دلم مي‌خواهد بگويم هنوز آدم‌هاي اخلاقي وجود دارند. كس ديگري ممكن است آن نوع سينما را دوست داشته باشد. در همين مدت كه فيلم ديده شده، عده‌اي از اين پايان خوش‌شان آمده و عده‌اي هم گفتند كاش پايان شكل ديگري بود، اما فيلم با همين پايان سينما و ساخته من است.

ما در دوره‌اي قهرمان را از سينماي‌مان حذف كرديم. اگر يادتان باشد اين اتفاق در دولت قبل و مديريت فرهنگي پيشين بيشتر نمايان شد. اما در سال‌هاي اخير قهرمان به برخي فيلم‌هاي سينمايي‌مان بازگشته است. فكر مي‌كنيد دليل اين رفت و برگشت‌ها چيست؟

شرايط اجتماعي و سياسي براي ما سينماگران خيلي مهم، تعيين‌كننده و تاثيرگذار است. بايد به عنوان سينماگر به زمانه و شرايط رو بياوريم. در مديريت فرهنگي دولت قبل، شرايطي براي مردم كشور به وجود آمد كه به نظر شرايط متعادلي از نظر رواني و حسي و عاطفي نبود و در آن شرايط هيچ‌كس نمي‌توانست به قهرمان فكر كند، قهرماني كه بتواند شرايط را تغيير دهد.

اما در كشوري مثل امريكا كه سينما صنعتي بزرگ است، اتفاقا قهرمان‌ها شرايط را تغيير مي‌دهند. در آن هشت سال ملت دچار سرخوردگي بود و سينماگرها هم جزو همان ملت‌اند. آن سرخوردگي قهرمان‌ها را كشته بود. اما الان با توجه به اينكه روزنه‌هايي از اميد در بحث‌هاي سياسي و اجتماعي به وجود آمده به تبع آن سينماگرها

هم علاقه‌مندند شرايط را تغيير بدهند و فكر مي‌كنند، مي‌شود كارهايي كرد و قدم‌هايي را جلو گذاشت. در دولت فرهنگي هفتم و هشتم شرايطي بود كه آدم‌ها احساس مي‌كردند مي‌توانند به راحتي تخيلات‌شان را بزرگ‌تر بكنند.اين اتفاق هم براي روزنامه‌نگارها افتاد و هم سينماگران. روزنامه‌هاي بزرگ‌تري چاپ مي‌شد

و وقتي بسته مي‌شد دوباره كارشان را از نو شروع مي‌كردند، اين‌بار با لوگوها، مطالب و سياست‌هاي جديدتر. ما دايما در حال خلق كردن بوديم. اما در دولتي كه مابين دولت هشتم و يازدهم روي كار آمد، سرخوردگي‌ بيشتر شد و همين سرخوردگي باعث شد ما تخيلات‌مان را كنار بگذاريم و فكر كنيم هيچ اتفاقي نمي‌افتد

و فكر كنيم هر اتفاقي را بايد به همان شكلي كه هست، خلق كنيم. شايد اين شيوه غلط باشد و شايد در شرايط سخت‌تر بايد قهرمانان‌مان را قوي‌تر كنيم. اما به هر حال با حضور اين دولت و وجود روزنه‌هايي از اميد، آدم فكر مي‌كند يك كارهايي را مي‌تواند بكند.

اين حرفي كه مي‌زنيد يك مقدار براي من عجيب است. اگر ما بخواهيم سينما را جزيي جدانشدني از سياست بدانيم پس چطور مي‌توانيم…

سينما بيش از هر چيز تحت تاثير مسائل اجتماعي قرار مي‌گيرد.

مصاحبه با مازیار میری سازنده فیلم سارا و آیدا

پس سينما كي مي‌تواند داعيه اين را داشته باشد كه جلوتر از جامعه و سياست قرار گرفته است؟

سينما حتما جلوتر است، سينما در آن دوره هم جلوتر بود اما ما هم از همان آدم‌هايي هستيم كه تحت فشار شرايط اجتماعي، سياسي و اقتصادي قرار مي‌گيريم. من فكر مي‌كنم در همان هشت سال سينماي سرگرم‌كننده ما هم نتوانست سينماي موفقي باشد. سينمايي كه جذاب نبود و نمي‌توانست حال مردم را خوب كند.

اگر اتفاقاتي كه در آن هشت سال افتاد را مرور كنيد، سينما در برهه‌هاي اجتماعي و سياسي حضور داشت، يعني سينماگرها حرف مي‌زدند، گفت‌وگو مي‌كردند و نقش‌هاي خيلي مهمي داشتند. اما توليد در آن دوره، حتما توليد سرخورده‌اي بوداين حرف به معناي اين نيست كه در آن دوران فيلم‌هاي خوب ساخته نشد، اما در همه فيلم‌ها، اميد كمتر حضور داشت.

قهرماني كه بتواند شرايط را تغيير بدهد، كمتر بود. الان حافظه‌ام ياري نمي‌كند كه بگويم در آن دوره چه فيلم‌هايي بوده و چه اتفاق‌هايي افتاده است. فقط اين را مي‌دانم كه هر زمان اميد به جامعه برگشته، آدم‌ها شكل ديگري پيدا كردند. ما هم به عنوان كساني كه داريم در اين جامعه زندگي مي‌كنيم، قطعا با تغيير شرايط اميد و تلاش براي پرورش قهرمان‌ها را در فيلم‌هاي‌مان بيشتر كرديم.

بحث سانسور و مميزي هم يكي از موانع مهم بر سر راه فيلمسازان بود.

بله خب. به نظر من سينماگرها رغبت كمتري براي كار كردن با وزارت ارشاد داشتند. خيلي از فيلمسازها در آن دوره اصلا فيلم نساختند، فكر كردند نمي‌توانند فيلم بسازند. شايد به نوعي رفتند كه فيلم‌هاي ديگري بسازند، بدون مجوز كار كردند و راه‌هاي ديگري براي بيان عقايدشان پيدا كردند.

فكر نمي‌كنيد سينماگر بايد محكم‌تر از اين حرف‌ها باشد؟ حداقل اينكه نبايد خودش راه تعامل را ببندد و ترس مواجه شدن با آدم‌هاي مختلف را داشته باشد. سينماگر نبايد شخصيت منفعلي باشد!

من معتقدم سينماي ايران به‌شدت اين اتفاق را در خود داشت. همان كاري كه با سينماي ايران كردند اگر با رشته ديگر كرده بودند، حتما ريشه‌اش خشك مي‌شد. خانه سينماي ايران را بستند، آدم‌هايش را به هزار و يك دليل مورد بازجويي قرار دادند، سينماگرها را ممنوع‌الكار و فيلم‌هاي‌شان را توقيف كردند.

اين اتفاق براي خانه روزنامه‌نگارها و نويسندگان افتاد و اين خانه از بين رفت. اتفاقا سينماگرها در آن دوره در سخت‌ترين شرايط ايستادند و دوباره آن را ساختند. من اتفاقا معتقدم سينماي ايران به‌شدت سينماي قوي‌اي است و واقعا از راه‌هاي سخت گذر كرده و پايدار مانده است.

اگر درگيري‌هايي كه در آن دوره اتفاق افتاد را مرور كنيم، متوجه مي‌شويم چه اتفاقاتي افتاده است. اميدوارم مستندهايي از آن دوره باقي بماند كه اتفاقات آن زمان را فراموش نكنيم. دوره‌اي كه بخشي از اهالي سينما عليه سينما عمل مي‌كردند؛ آنها براي بسته شدن خانه سينما تمام تلاش شان را به كار گرفتند. من مي‌توانم به بخشيدن

آن دوستان فكر كنم اما هيچ‌وقت يادم نمي‌رود كه از ديوار خانه سينما بالا رفتند و مدارك اين خانه را برداشتند و در آن را قفل كردند. همه و همه اين‌ ضربه‌ها مي‌تواند هر صنفي را از هم بپاشد و از بين ببرد. سينماي ايران با قدرت ايستاد و با اتكا به خود بچه‌هاي سينما كه پايدارش بودند ماند و فيلم توليد كرد. سينماي ايران همچنان با افتخار در جشنواره‌هاي جهاني حضور دارد و خوشبختانه امسال با مردم ارتباط بيشتري پيدا كرده است و مردم متوجه اين پايداري سينما هستند.

در اين دوره هم اين فشارها را كم و بيش داريم ولي انگار از بيرون است. ما يك فيلم‌هايي داريم كه پروانه نمايش دارند اما نتوانستند روي پرده بروند. به نظر مي‌رسد قدرت دولت و وزارت ارشاد در اين دوره هم نمي‌تواند به فشارهاي بيروني غلبه كند!

هر زمان كه دولت اصلاح‌طلب يا نزديك به اصلاح‌طلب روي كار آمده، فشار بر بخش فرهنگي بيشتر شده است. فكر مي‌كردند اين بخش را مي‌توانند بزنند. البته كه تمام مديران فرهنگي و وزارت ارشاد آن مديريتي كه ما انتظارش داشتيم، انجام دادند، البته كامل اين كار را نكردند اما در بخش‌هايي روزنه‌هايي باز شد و شرايطي به وجود آمد.

فشار به دولت در اين دوران خيلي زياد است، اين فشار در همه حوزه‌ها زياد است. در حوزه اقتصادي و سياسي كه اين فشار بيشتر است. بعضي وقت‌ها فكر مي‌كنم اين دوستاني كه فشار مي‌آورند دور و بر خودشان را نگاه نمي‌كنند و اين زمان را با پنج يا شش سال پيش مقايسه نمي‌كنند؟ شرايط بالطبع خيلي تغيير كرده است

اما همچنان ايده‌آل نيست. من معتقدم پايداري، تحمل و صبر مي‌تواند اين راه را بازتر و بازتر كند. يك بار اين تجربه را داشتيم و صبر نكرديم و هشت سال تاوانش را ديديم. به نظرم بايد كمي صبر كنيم، كمي به اميد اعتماد كنيم و فكر كنيم بالاخره اوضاع تغيير مي‌كند.

مصاحبه با مازیار میری سازنده فیلم سارا و آیدا

به نظرتان روزي مي‌رسد كه سينماي ايران از زير چتر دولتي بيرون بيايد؟ اصلا چنين چيزي قابل تصور هست؟

به نظرم كم‌كم دارد اين اتفاق مي‌افتد. بخش‌هاي خصوصي تا اندازه‌اي جلو آمده‌اند. گاهي شرايط بدي هم براي بخش خصوصي به وجود مي‌آيد. اميدوارم اين اتفاق بيفتد. سينما كم‌كم دارد رابطه‌اش را با مردم نزديك و نزديك‌تر مي‌كند. اما به هر حال سينماي ايران عادت كرده چتر دولتي بالاي سرش باشد. از وام دولتي گرفته تا اكران دولتي و شرايط ساخت دولتي.

بعضي وقت‌ها مديران علاقه‌مندند اين اتفاق بيفتد. توليد فيلم‌هاي بزرگ و دولتي براي دولت‌ها انگار به يك موهبتي تبديل شده است. اين اتفاق براي اين است كه خيلي جاها جواب بدهند ما اين توليدات و آمارها را داشتيم. هم دولت، هم مديران فرهنگي و هم سينماگران بايد فكر بكنند كه مي‌شود از بخش دولتي دست كشيد. دولت مي‌تواند در سينما حضور داشته باشد اما در حوزه زيرساخت‌ها وارد شود و كم‌كم از حوزه توليد فاصله بگيرد.

به اين سمت رفتن به اين معناست كه يك سرمايه‌گذار هزينه توليد فيلم را از نهادها و سازمان‌هاي دولتي بگيرد. يعني باز هم بازمي‌گرديم به چتر حمايت‌هاي دولتي و هيچ‌وقت بخش خصوصي شكل نمي‌گيرد…

بخشي از اين ماجرا به فساد مالي‌اي برمي‌گردد كه در مملكت ما شكل گرفته است، همان فساد اقتصادي وحشتناكي است كه در حوزه سينما كمترين بخش‌اش را مي‌بينيم اما در حوزه‌هاي ديگر خيلي وحشتناك است و بخشي از آن هم وارد سينما مي‌شود. منظور من از بخش خصوصي اين بخش نيست، حرفم اين است

كه سينما خودش بتواند درآمد خودش را كسب كند. اما در يك بخش‌هايي دولت بايد كمك كند. ما الان از يك چيزهايي محروم هستيم، از نمايش تلويزيوني محروميم. يعني تلويزيون آثار ما را نمي‌خرد و نمايش نمي‌دهد. خب در اينجا بخش بزرگي از سرمايه از بين مي‌رود. قاچاق ويديو وحشتناك و زياد است.

قطارها و اتوبوس‌ها و هواپيماها بدون اجازه از ما فيلم‌هاي‌مان را نمايش مي‌دهند. تا دولت مقابل اين ماجرا نايستد، بخش خصوصي سينما نمي‌تواند كامل شكل بگيرد. من به عنوان يك سرمايه‌گذار خصوصي كه از جيب خودم بايد در سينما خرج مي‌كنم، بايد امنيت داشته باشم و اين امنيت را دولت بايد به من بدهد.

الان كاري كه دولت بايد بكند اين است كه وزارتخانه‌هاي ديگر را مجاب كند با يك پروژه سينمايي، بعد از گرفتن پروانه ساخت، همكاري كنند، اين‌طور نباشد هر كسي براي خودش فيلمنامه را بخواند و در مورد آن نظر بدهد.الان متاسفانه هر وزارتخانه‌اي براي خودش شورايي دارد كه فيلمنامه را در آن مي‌خوانند و درباره آن اظهارنظر مي‌كنند.

همه اينها دست‌به‌دست هم مي‌دهند كه من به عنوان سرمايه‌گذار بخش خصوصي نمي‌توانم اطمينان كنم به اينكه رايت تلويزيوني، ويديويي و نمايش در راه‌آهن و اتوبوس دارم و مي‌توانم بخشي از سرمايه‌ام را تامين كنم. نمي‌توانم دلخوش كنم اگر در سينما سود نكردم مي‌توانم با همين پول‌ها، سرمايه اوليه‌اي كه گذاشته‌ام را برگردانم.

صادقانه بگوييد وقتي شروع به ساخت فيلمي مي‌كنيد، چقدر به بازگشت سرمايه‌اش فكر مي‌كنيد؟

حتما فكر مي‌كنم. من و آقاي اسعديان براي ساخت «سارا و آيدا» كاملا در حوزه بخش خصوصي كار كرديم. قطعا به اين چيزها فكر مي‌كنيم كه بتوانيم حداقل گذر زندگي كنيم، نمي‌خواهيم به سود عجيب و غريبي دست پيدا كنيم به اين فكر مي‌كنيم كه فيلمي كه به ساختنش علاقه‌منديم را بسازيم و بتوانيم با آن زندگي مان را بگذرانيم.

تهيه‌كننده‌اي كه مي‌گويد خانه‌اش را سرمايه ساخت فيلمي كرده كه براي دل خودش است تا مخاطب، حرفش توجيه منطقي دارد؟

هر كسي مي‌تواند راست يا دروغ آن چيزي كه دلش را مي‌خواهد بگويد. من وقتي دغدغه فيلمي را دارم حتما به سرمايه‌اش هم فكر مي‌كنم. حتما تلاش مي‌كنم براي اينكه فيلمنامه بهتري داشته باشم حتما سعي مي‌كنم اكران بهتري داشته باشم و در يك دوره‌اي توليدي درست انجام بدهم. حتما اين اتفاقات بايد بيفتد

اما يكسري هم هستند كه اصلا بازگشت سرمايه براي‌شان مهم نيست و اميدوارم سينما به اين سمت نرود، سينمايي سينماست كه صنعت باشد، يعني تو در عين حال بايد هم حرف درست بزني و هم بتواني مخاطب بيشتري داشته باشي و هم راه را براي آينده‌ات باز كني.

چطور فكر كرديد غزل شاكري كه كمتر در سينما حضور دارد مي‌تواند از عهده نقش «سارا» بربيايد؟

به نظرم غزل شاكري بازيگر بسيار خوبي است. از طرفي علاقه داشتم بازيگري بيايد كه با خودش پيشينه‌اي نياورد. او درست‌ترين انتخاب و هنرمندي بسيار حرفه‌اي است. خيلي مطالعه مي‌كند و اطلاعات زيادي دارد.

مصاحبه با مازیار میری سازنده فیلم سارا و آیدا

انتخاب مصطفي زماني چطور؟ چون در فيلم آقاي اسعديان هم حضور دارد.

حضور او برايش ريسك بود چون در اين دو فيلم دو نقش متفاوت داشت. اينجاست كه مي‌شود توان بازيگري‌اش را ديد.

جشنواره فيلم فجر براي شما چه جذابيتي دارد؟

امسال اصلا برايم جذاب نبود چون رفته رفته بيشتر به يك دورهمي شباهت پيدا كرده است. همواره در حال آزمون و خطا هستيم و اين كار اشتباهي است. هر دبير روش‌هاي خاص خودش را به اجرا مي‌گذارد. ما بايد رقابت را كنار بگذاريم و جشنواره را به محلي براي تماشاي آثار و گفت‌وگوي بيشتر تبديل كنيم. ٣٣ فيلم در عرض زماني كم بايد ديده و قضاوت شود. چطور امكان دارد اين تعداد نشانگر توان سينماي ايران باشد.

و سيمرغ هم ارزش خود را از دست مي‌دهد.

بله دقيقا و اين اتفاق براي مردم هم رخ داده است. من حتي براي تماشاي فيلم هم علاقه‌اي به حضور در ميلاد نداشتم. بايد همه فيلم‌هاي خوب از جمله اول و هنر و تجربه و غيره كنار هم به رقابت بپردازند. بايد به يك عدد مشخص ثابت برسيم كه از بين بهترين‌هاي سال انتخاب مي‌شوند. بايد دبير قاطع داشته باشيم كه فيلم‌ها را به دليل فشارهاي سياسي كنار نمي‌گذارد.

اينجاست كه ما به تماشاي آثار مي‌نشينيم و اتفاقا بحث هم اتفاق مي‌افتد. اگر اينطور باشد جشنواره فيلم كن با سالي چهارهزار فيلم ارسالي بايد همواره تعدادي افزايش داشته باشد.

بها دادن به فيلم اولي‌ها را چطور مي‌بينيد؟

به نظرم برنامه‌اي براي حذف بخشي از كارگردانان وجود دارد كه اصلا كار درستي نيست. اين هم به وجه سياسي دبير بازمي‌گردد كه هر فردي مي‌خواهد بگويد من تعدادي كارگردان را معرفي كردم.

در حالي كه متناسب با اين تعداد كارگردان فيلمنامه‌نويس تربيت نشده است.

در زمينه بازيگري هم همين‌طور. چون همه تصور مي‌كنند كارگردان همان تيمسار است كه بايد به درجه‌اش دست پيدا كنند. مديريت كلان فرهنگي بايد نگاه كلان هم داشته باشد.

الان وقتي به آن هشت سال نگاه مي‌كنيم و مي‌بينيم تعطيل‌كنندگان خانه سينما خيلي راحت در حال فعاليت هستند و همه‌چيز فراموش شده، ناراحت نيستيد؟

بسيار دلگيرم. ولي دوستي جمله درستي مي‌گفت. به نظرم اين سينما جاي افرادي كه بيانيه نوشتند و فحش دادند هم هست. اما عده‌اي از ديوار خانه سينما بالا رفتند كه اين فراتر است و اقدامات عملي در جهت خانه‌نشين كردن سينماگران انجام دادند. با دولت همدست شدند و به آنها گرا دادند كه بعضي افراد چه مي‌كنند يا چه نمي‌كنند.

اينكه چنين افرادي در دولت جديد جايگاهي فراتر از گذشته دريافت كردند حرمت‌ها را از بين برده است. به نوعي عادي‌سازي بالا رفتن از ديوار خانه سينما و بيكار كردن هنرمندان و اين يعني اجازه به ادامه چنين روندي.

خانه سينما در دوره جديد به نظر مانند گذشته تاثيرگذار است؟

عده‌اي از دوستان معتقدند هيات‌مديره فعلي توان گذشته را ندارد. ولي در دوره گذار قرار داريم و كار خانه سينما صنفي است. البته همواره بوده و قبلا هم عده‌اي خانه سينما را وارد فعاليت‌هاي سياسي كردند. به نظرم در انتخابات جديد اتفاق متفاوتي خواهد افتاد.

منبع: پارس ناز


مطالب مرتبط



:: بازدید از این مطلب : 83
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 23 بهمن 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

مرتب کردن فایل ها در ویندوز را یاد بگیریم

مرتب کردن فایل ها در ویندوز را یاد بگیریم

مرتب کردن فایل ها در ویندوز را یاد بگیریم

مدیریت و مرتب کردن فایل ها در ویندوز بعد از وقتی که هارد سیستم پر از فایل می شود قطعا ضروری خواهد بود. این کار را ویندوز می تواند برای ما انجام دهد.کاربرانی که با تعداد زیادی فایل مختلف سر و کار دارند، معمولا هنگام مرتب کردن آنها یا پیدا کردن یک فایل خاص در این میان، دچار دردسر می‌شوند.

برخی سعی می‌کنند با فولدربندی‌های تودرتو این عمل را تسهیل کنند و عده‌ای هم به دنبال نرم‌افزارهایی برای بهبود این روند می‌گردند.غافل از این‌که ویندوز در فایل اکسپلورر خودش قابلیت‌های بسیار خوبی برای انجام اعمالی چون مرتب‌سازی، فیلتر کردن یا گروه‌بندی ارائه می‌کند که با شناخت این امکانات،‌ کار با فایل‌ها یا فولدرها راحت‌تر و سریع‌تر صورت می‌پذیرد.

مرتب‌سازی

یکی از اصلی‌ترین گزینه‌ها در مورد فایل‌ها در اکسپلورر ویندوز، گزینه Sort by یا «مرتب‌سازی براساس…» است. این گزینه از دو طریق قابل دسترسی است: در تمام نسخه‌های ویندوز، با کلیک راست در فضای خالی اکسپلورر و در ویندوزهای بالاتر از نسخه ۸، از طریق نوار بالای اکسپلورر (که به روبان یا ribbon مشهور است) و در تب View.

هنگامی که Sort by را می‌زنید، با یک زیرمنوی سه قسمتی مواجه می‌شوید. در قسمت بالا مواردی که می‌توانید در حال حاضر بر اساس آنها مرتب‌سازی را انجام دهید، نمایش داده می‌شود؛ مانند نام، تاریخ یا عنوان. در قسمت میانی، دو گزینه Ascending و Descending وجود دارد که با انتخاب اولی،

مرتب‌سازی به صورت صعودی (اعداد از کوچک تا بزرگ یا حروف از ابتدای الفبا تا پایان) و با انتخاب دومی، به صورت نزولی صورت می‌گیرد. در قسمت سوم و پایین هم یک گزینه …More دیده می‌شود که در مورد آن توضیح خواهیم داد.

مهم‌ترین قسمت در زیرمنوی مرتب‌سازی، همان بخش بالا یعنی موارد مرتب‌سازی است. هنگامی که برای بار نخست این زیرمنو نمایش داده می‌شود، مواردی عمومی مانند نام (Name)، اندازه فایل (Size) و نوع آنها (Type) وجود دارد، اما اگر بخواهیم موارد بیشتری را به این فهرست بیفزاییم، چه باید بکنیم؟

با زدن گزینه …More، دیالوگی باز می‌شود که فهرست بلند بالای تمام مواردی که ویندوز برای مرتب‌سازی ارائه می‌کند، در آن است.خود عمل مرتب‌سازی ساده است: گزینه مورد نظرتان را از زیرمنو کلیک می‌کنید تا مرتب‌سازی براساس آن انجام شود. اما این عمل را چگونه می‌توان هوشمندانه‌تر انجام داد؟

پاسخ در استفاده از موارد متنوعی است که ویندوز در اختیارتان می‌گذارد. برای مثال، فولدر دانلودهایتان را در نظر بگیرید. به احتمال زیاد در داخل آن انواع فایل‌ها و فولدرها وجود دارد. حال تصور کنید می‌خواهید فایلی را که بتازگی دانلود کرده‌اید پیدا کنید. برای این کار در این فولدر، مرتب‌سازی براساس زمان ساخته‌شدن

(Date created) را به صورت نزولی انجام می‌دهید تا جدیدترین فایل‌ها (یا فولدرهای) دانلود شده در بالا قرار بگیرند و بتوانید براحتی فایل موردنظرتان را بیابید.برای انجام سریع و آسان‌تر این عمل، کافی است در حالت نمایش جزئیات (Details)، روی عنوان هر ستون بزنید تا مرتب‌سازی براساس آن انجام شود.

هنگام مرتب‌سازی بر پایه یک ستون، فلش کوچکی در بالای عنوان آن نشان داده می‌شود که نشان‌دهنده صعودی (فلش رو به بالا) یا نزولی بودن این مرتب‌سازی است. با کلیک دوباره روی عنوان، این نوع مرتب‌سازی معکوس می‌شود.

فیلتر کردن

فیلتر کردن فایل‌ها گزینه سومی است که از دو گزینه پیشین هم مرموزتر است! دلیلش هم تا حدی واضح است: تنها راه دسترسی به این قابلیت در ویندوز، استفاده از فلش‌های کوچکی است که در حالت نمایش جزئیات در کنار عنوان هر ستون با بردن مکان‌نمای ماوس روی آن دیده می‌شود.

مطمئنم اولین باری که یکی از این فلش‌ها را بزنید، متعجب خواهید شد که چرا قبلا این گزینه را ندیده بودید! موارد فیلتر مربوط به هر ستون نیز در اصل همان گروه‌هایی است که ویندوز استفاده می‌کند.شاید بهترین ترجمه‌ای که می‌توان از فیلترها در ویندوز ارائه کرد، این باشد: «فایل‌هایی را می‌خواهم که…». یعنی

مثلا در همان فولدر دانلودهایتان، فایل‌هایی با پسوند pdf را می‌خواهید. برای این کار فلش ستون مربوط به نوع (Type) را می‌زنید و از انواع فایل‌ها، تیک pdf را انتخاب می‌کنید. تنها فایل‌های pdf در فولدر نمایش داده می‌شود و دیگر فایل‌ها محو می‌شود. برای برگشت به حالت قبل هم تیک را برمی‌دارید.

یکی از موارد گروه‌بندی، ابعاد (Dimensions) است که در اصل همان رزولوشن تصویر است. با گروه‌بندی بر اساس این مورد، براحتی می‌توانید تمام گروه‌های ابعادی تصاویرتان را ببینید و ابعادی را که لازم ندارید با انتخاب گروه‌شان (کلیک روی عنوان گروه) مانند فایل‌های عادی پاک کنید.

منبع:jamejamonline.ir

منبع: پارس ناز



:: بازدید از این مطلب : 133
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 22 بهمن 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

چگونه زبان ویندوز را فارسی کنیم؟

چگونه زبان ویندوز را فارسی کنیم؟

چگونه زبان ویندوز را فارسی کنیم؟

زبان ویندوز به صورت پیش فرض پس از نصب انگلیسی است که با دسترسی به تنظیمات می توان آن را به فارسی تغییر داد.در این ترفند قصد دارم روشی بسیار جالب را به شما معرفی کنیم که با استفاده از آن خودتان میتوانید بدون نیاز به اطلاعات پیچیده کامپیوتری و نرم افزار خاصی و تنها از طریق رجیستری ویندوز قسمتهای اساسی ویندوز را فارسی کنید. این ترفند روی تمامی نسخه های ویندوز قابل اجراست.

برای این کار:

از منوی Start وارد Run شوید و در آن عبارت regedit را وارد کنید و Enter بزنید تا ویرایشگر رجیستری باز شود.

اکنون به آدرس زیر بروید:

HKEY_USERSS/S-1-5-21-515967899-1454471165-839522115-SOFTWARE/MICROSOFT /WINDOWS / SHELLNOROM / MUICACHE/ 1003

حالا در قسمت دیگر رجیستری ، شما میتوانید تمامی اطلاعات زبان را مشاهده کنید. کافی است روی هر کدام از آنها دوبار کلیک کنید و در پنجره جدید و قسمت Value Data به جای نام انگلیسی آن ، نام فارسی مورد نظر خودتان را بنویسید. نهایتأ OK را بزنید تا تغییرات اعمال شود.

منبع: پارس ناز




:: بازدید از این مطلب : 84
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 22 بهمن 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط :
برترین ها – نگین فانی نام: اینستاگرام، این روزها تبدیل به دفترچه خاطرات تصویری خیلی ها شده است. بسیاری از چهره های شناخته شده دنیای هنر و ورزش هم، از این طریق با طرفداران خود در دورترین نقاط جهان در ارتباط هستند. از سوی دیگر سعی دارند با این روش هواداران بیشتری نیز برای خود دست و پا کنند که این نیز خود به یک رقابت حیثیتی میان سلبریتی های قرن ۲۱ تبدیل شده است.

حتی گاهی اوقات عکس هایی به اشتراک می گذارند که جنجال بسیاری به راه انداخته و خبرساز می شوند، توجه رسانه ها و مردم به آنها جلب می شود و شهرت بیشتری نیز برای آنها به ارمغان می آورند. در این سری مطالب ما سعی داریم به طور هفتگی گزیده ای از عکس های چهره های محبوبتان را با شما به اشتراک بگذاریم.
شاید بتوان مسابقه سوپربول و اجرای «لیدی گاگا» در بین دو نیمه را مهم ترین اتفاق هفته گذشته برای ستاره ها دانست. البته خیلی از خانم ها از جمله ریحانا و ریتا اورا به خبر بارداری بیانسه هم واکنش نشان داده بودند.
«متیو مک کانهی» هفته گذشته با گفتن این که زمان آن رسیده است که آمریکایی ها دونالد ترامپ را به عنوان رئیس جمهور خود بپذیرند حسابی خبرساز شد.
در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (72)

«جنیفر لوپز» و «جیمی فاکس» بعد از سال ها دوباره برای بازی در یک قسمت جدید از سریال قدیمی «In Living Colors» کنار هم قرار گرفتند.
در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (72)

این دیدار صمیمانه «نیکی میناژ» و «دریک» در آغاز راه رابطه این آقای عاشق پیشه با «جنیفر لوپز»، کم بحث برانگیز شده و شایعات جدیدی را به راه انداخته است.
در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (72)


:: بازدید از این مطلب : 69
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 22 بهمن 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط :
وب سایت روزیاتو: ماری آن مک لیود (Mary Anne MacLeod)، مادر دونالد ترامپ، در جزیره لوییس (Lewis) از جزایر هیبریدی (Hebridean island) اسکاتلند به دنیا آمد اما مهاجرت او به نیویورک سرنوشت متفاوتی را برای او رقم زد.

با «ماری آن مک لیود»، مادر چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا آشنا شوید

ماری آن یکی از ده ها هزار اسکاتلندی بود که در اوایل قرن بیستم میلادی برای فرار از وضعیت اقتصادی نابسامان کشورشان به آمریکا و کانادا مهاجرت کردند. او در سال ۱۹۳۰ و در سن ۱۸ سالگی جزیره “لوییس” را به مقصد نیویورک ترک کرد و در این شهر به عنوان خدمتکار مشغول به کار شد. ۶ سال بعد ماری با یک بساز بفروش موفق به نام فردریک ترامپ (Frederick Trump) که فرزند یک مهاجر آلمانی و از بزرگان شهر نیویورک بود ازدواج کرد. اکنون چهارمین فرزند از شش فرزند آن ها با نام “دونالد جان” (Donald John) به کاخ سفید راه یافته است.

با «ماری آن مک لیود»، مادر چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا آشنا شوید
ماری آن مک لیود در کنار ساحل نیویورک

مادر دونالد ترامپ در سال ۱۹۱۲ در دهکده تونگ (Tong) در فاصله پنج کیلومتری از شهر استورنووَی(Stornoway) که بزرگ ترین شهر واقع در جزیره “لوییس” بود به دنیا آمد. شجره شناس بیل لاوسون (Bill Lawson) که دودمان خانوادگی ماری آن لیود را تا قرن نوزدهم میلادی بررسی کرده می گوید که پدر او مالکوم (Malcolm) نام داشته و در سال های پایانی عمر خود مسئول اداره پست روستا و صاحب یک فروشگاه بوده است.

با «ماری آن مک لیود»، مادر چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا آشنا شوید
ماری آن ۱۴ ساله در کنار پنجره یک خانه در روستای تونگ

به عقیده لاوسون وضعیت مالی خانواده ماری آن نسبت به دیگر ساکنان روستای تونگ در شرایط بهتری قرار داشته است. با این وجود زندگی در دوران جنگ جهانی اول و بعد از آن برای ساکنان جزیره که ۱٫۰۰۰ نفر نیز کشته داده بودند سخت شده و بسیاری از ساکنان جوان جزایر غربی در حال ترک منطقه بودند. علاوه بر این در سال ۱۹۱۹ برای اولین سال بعد از پایان جنگ ۲۰۰ نفر از سربازان این روستا در مسیر بازگشت به خانه در ورودی بندر “استورنووی” در دریا غرق شدند. این اتفاق که از آن به نام “فاجعه لولَیر” (Lolaire Disaster) یاد می شود بر مشکلات جزیره نشینان افزود.

بر طبق گفته های لاوسون، ماری آن در یک خانواده پرجمعیت به دنیا آمده و ۹ خواهر و برادر داشت. در آن زمان خارج شدن از جزیره بسیار سخت بود. اقدامات فرماندار منطقه ویلیام لِوِر (William Lever) برای بهبود شرایط جزیره با شکست مواجه شده و افراد جوان هیچ امیدی برای ماندن در جزیره نداشتند. ماری آن جوان نیز ناگزیر روستایی که در آن به دنیا آمده بود را ترک کرد.

مهاجرت به آمریکا

با «ماری آن مک لیود»، مادر چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا آشنا شوید
ماری آن در راه آمریکا در اوایل دهه ۱۹۳۰

لاوسون می گوید: ” امروزه شما اگر بخواهید از محل زندگی خود خارج شوید به شهرهای بزرگ کشور خود خواهید رفت اما در آن دوران همه به کانادا مهاجرت می کردند زیرا زندگی در آمریکا بسیار راحت تر بود و بسیاری از افراد در این کشور بستگانی داشتند. با این وجود ماری آن شرایط متفاوتی نسبت به بقیه داشت زیرا یکی از خواهران او، الیزابت، قبلا به کانادا مهاجرت کرده و اکنون به شهر نیویورک نقل مکان کرده بود. وقتی که کاترین در سال ۱۹۳۰ برای دیدار با خانواده اش به جزیره لوییس بازگشت خواهرش ماری آن را نیز همراه خودش به نیویورک برد تا در آن جا برای خود کاری پیدا کند”.

شواهد نشان می دهد که ماری آن به عنوان پرستار بچه در یک خانواده مرفه با خانه ای بزرگ در حاشیه شهر نیویورک مشغول به کار شده است. اما بعد از بحران “وال استریت” ماری کار خود را از دست می دهد.ماری آن در سال ۱۹۳۴ برای مدت کوتاهی به اسکاتلند بازگشت اما قبل از آن در نیویورک با فردریک ترامپ آشنا شده بود و به زودی به نیویورک بازگشت. آن دو با هم ازدواج کردند و در منطقه اعیان نشین کویینز (Queens) ساکن شدند. ماری آن از آن زمان به طور فعال در کارهای خیریه شرکت می کرد.

قابل ذکر است که سه نفر از بستگان مادری دونالد ترامپ هنوز هم در جزیره لوییس زندگی می کنند از جمله دو تن از آن ها که هنوز هم در خانه پدری ماری آن که بازسازی شده است سکونت دارند. البته این سه نفر همواره از صحبت با رسانه ها خودداری کرده اند. جان اَی مَکلور، یک مشاور محلی و از دوستان این سه نفر، می گوید: “خانواده آن ها را به خوبی می شناسم. آن ها مردم مهربان و محترمی هستند و علاقه ای به شهرت ندارند و مطمعنم که نمی خواهند در مورد رابطه خویشاوندی خود با دونالد ترامپ صحبت کنند”. آقای مکلور همچنین می گوید که ماری آن مک لیود از افراد سرشناس و محترم روستا بوده و هروقت به روستا برمی گشته به کلیسا می رفته است.

مادر دونالد ترامپ در سال ۱۹۴۲ شهروند آمریکا شده و در سال ۲۰۰۰ در سن ۸۸ سالگی درگذشت. به گفته آقای مکلور وی همواره به جزیره لوییس و روستای خود می رفت و به زبان گیلیک (Gaelic) (زبان بومی اسکاتلندی) سخن می گفت.

میراث گیلیک ماری آن مک لیود

با «ماری آن مک لیود»، مادر چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا آشنا شوید
ماری آن ترامپ هر چند وقت یکبار به جزیره لوییس باز می گشت و به زبان بومی گیلیک حرف می زد.

مطالعات بیل لاوسون در مورد اجداد ماری آن مک لیود وی را به شخصی به نام جان روی مک لوید (John Roy MacLeod) می رساند که در زبان بومی گیلیک به او “Iain Ruaidh” می گفتند. این اسم به موهای قرمز وی اشاره داشته است. اجداد پدری ماری آن از منطقه واتیسکر (Vatisker) که در چند کیلومتری شمال روستای تونگ قرار داشت آمده بودند. به نظر می رسد که پدربزرگ او الکساندر روی مک لیود (Alexander Roy MacLeod) در دهه ۱۸۵۰ در حالی که مشغول ماهیگیری بوده در دریا غرق شده است.

خانواده مادری ماری آن خانواده ای معروف به نام اسمیت (Smith) بوده که در سال ۱۸۲۶ از منطقه سوث لوچز (South Lochs) جزیره لوییس کوچ داده شدند. جزیره لوییس از کوچ های اجباری که در قرن های ۱۸ و ۱۹ در مناطقی از اسکاتلند انجام می شد دور مانده بود اما بعد از جنگ واترلو (Battle of Waterloo) در سال ۱۸۱۵ بسیاری از زمین های جزیره که برای چرای گوسفندان مناسب بود از سکنه خالی شدند. در بیشتر موارد خانواده هایی که به اجبار کوچ می کردند در مناطق دیگری از جزیره سکونت داده می شدند.

بر اساس ادعای لاوسون تمام خانواده مادری ماری آن در نتیجه خالی کردن اجباری زمین ها از جاهای دیگر به شهر استورنووی آمده بودند. تحقیقات وی نشان می دهد که یکی دیگر از بستگان مادری او به نام دونالد اسمیت (Donald Smith) نیز در اکتبر ۱۸۶۸ در جریان واژگونی قایقش در یک طوفان دریایی در خارج از واتیسکر غرق شده است. بعد از مرگ دونالد اسمیت، بیوه او همراه با سه فرزندش بی سرپرست شدند که جوان ترین آن ها ماری، مادربزرگ دونالد ترامپ، در آن زمان کمتر از یک سال سن داشت. ماری بعدها با مالکوم مک لیود ازدواج کرد و بعد از تسلط بر مزرعه مادری ماری در تونگ به آن جا نقل مکان کردند.

ماری آن مادر ترامپ کوچکترین دختر در بین ۱۰ فرزند آن ها بود.

تور مسافرتی انتخاباتی

با «ماری آن مک لیود»، مادر چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا آشنا شوید
دونالد ترامپ و خواهرش ماریان (Maryanne) در سفر خود در سال ۲۰۰۸ به روستای تونگ

دونالد ترامپ در سال ۲۰۰۸ از خانه ای که مادرش و بستگان مادری او در آن زندگی کرده بودند دیدن کرد. وی در این سفر گفت که در سن سه یا چهار سالگی نیز جزیره لوییس سفر کرده است اما چیز زیادی از آن زمان به یاد ندارد.

با «ماری آن مک لیود»، مادر چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا آشنا شوید

بنابر ادعای رسانه ها دیدار وی از خانه مادریش در روستای تونگ تنها ۹۷ ثانیه به طول انجامید. در آن زمان ترامپ گفته بود که :” آن موقع خیلی سرم شلوغ بود. من در تمام دنیا مشغول به وجود آوردن شغل هستم و خیلی خیلی مشکل است که وقتی برای بازگشت به اینجا پیدا کنم. اما به نظر می رسد که در زمان مناسبی به این جا رسیده ام زیرا هواپیمای شخصی خودم را داشتم . خوشحالم که به این جا آمدم و به زودی بازخواهم گشت”.

با «ماری آن مک لیود»، مادر چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا آشنا شوید
دونالد ترامپ در کنار نوازنده فلوت در مراسم گشایش زمین گلف بین المللی ترامپ در جولای ۲۰۱۲

دونالد ترامپ در این سفر خواهر بزرگش ماریان ترامپ بَری (Maryanne Trump Barry) که از قضات فدرال آمریکاست و همیشه به بستگان مادری خود در جزیره لوییس سر می زند را همراه خود داشت.

به گفته آقای لاوسون: ” اگر قرار باشد از کسی تشکر شود باید از ماریان تشکر کرد که برای توسعه جزیره لوییس از همه بیشتر تلاش کرده است. دونالد ترامپ از هواپیما پیاده شد و بعد از گرفتن چند عدد عکس دوباره سوار هواپیما شد و رفت”.




:: بازدید از این مطلب : 127
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 22 بهمن 1395 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 82 صفحه بعد